ترور شخصیت ترفند بعد از فتنه

بهتازگی، دشمنان جمهوری اسلامی برنامه و نقشه جدیدی را برای کشور ما تدارک دیدهاند. فتنه سال ۸۸ با عنوان دروغین «تقلب در انتخابات» شروع شد که بحمدالله موج آن، با روشنگری مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای ـ مد ظله العالی ـ و همراهی دلسوزان انقلاب و حامیان خط ولایت و رهبری فروکش کرد و بر همگان معلوم شد که تقلبی در کار نبوده؛ بلکه فتنهای برای براندازی نظام اسلامی و از جنس انقلابهای رنگین آمریکایی است. با این حال، هنور هم برخی از افراد مؤثر در ایجاد فتنه و بهظاهر نخبه، حاضر به پذیرش تقصیر و انحراف خود نیستند و با گذشت چند سال تبیین و روشنگری رهبری و نیروهای انقلابی، تا کنون وفاداری خویش را به نظام مقدس جمهوری اسلامی ابراز نکرده و خود را طلبکار انقلاب و خون شهدا میدانند و توقعات بیجایی از نظام و مسئولان دارند.
اما فتنه جدیدی که با شعار «فساد» شروع شده و با طیف گستردهای از عملیات مکرر، متعدد و پیچیده توسط دشمنان انقلاب اسلامی در حال پشتیبانی است، این است که میخواهند فساد را در ذهن مردم طوری جلوه دهند که انواع آن در تمام ردههای مسئولان وجود دارد و در همه سردمداران نظام جاری است.
با توجه به ابعاد این فتنه نوپدید، سرچشمهها و خاستگاهها و نیز مقاصد و ابزارهای بهکارگرفتهشده در ترویج و اشاعه آن، درمییابیم که دشمنان و مغرضان، چهرههای شاخص انقلاب را نشانه گرفتهاند؛ یعنی کسانی که چهرههایی انقلابی، سرسخت و از مدیران جهادی هستند و در مقاطع مختلف، حامی ولایت و نظام مقدس جمهوری اسلامی بودهاند و هرگز سر سازش با استکبار ندارند و بهویژه در فتنه سال ۸۸، دست از آرمانهای امام راحل، شهدا و ولایت فقیه برنداشتند. دشمنان، این گروه خدوم و صدّیق را هدف شوم خود قرار داده و در حرکتی سامانیافته، برای هتک حیثیت و ترور شخصیت آنها تلاش میکنند. با کمی دقت درمییابیم که هرچه ویژگیهای برشمرده در این افراد و نیز انقلابیگری آنان بیشتر باشد، نشانهروی به سوی آنها افزونتر است.
فسادی که گفته شد، اعم از فساد اخلاقی، مالی و رانتی است که با کلیدواژههایی مشخص سعی میگردد به چهرههای برجسته انقلاب اسناد داده شود. در اینجا به نمونههایی از این حرکت شیطنتآمیز و فتنهگرانه که در همین مدت اخیر رخ داد، میتوان اشاره کرد؛ مانند اتفاقی که در شهرداری تهران افتاد. شهرداری تهران، یک چهره موفق مدیریتی را چه در شورای شهر و چه مدیریت شهری، از خودش بروز داده بود و مورد توجه دشمنانی قرار گرفته بود که در صدد بودند چهرههای موفق آن را خراب و مخدوش سازند.
در این راستا، هدفگذاری دشمنان این گونه است که وقتی میبینند رأس هرم را نمیتواند نشانه بگیرند یا در حال حاضر چنین چیزی امکانپذیر نیست، شخصیتها و ردههای درجه دوم نظام را هدف میگیرند که البته همگی به قصد همان مخدوشنمودن چهره و محبوبیت مردمی رتبه اوّل و رأس هرم نظام است؛ برای این منظور، از جایی شروع میکنند که کمی از شخص اوّل کشور دورتر باشد.
به نظر بنده، عدهای برنامهریزی دقیقی روی این مسئله کردهاند. آنها کلمه «فساد» را در حوزههای اخلاقی و مالی به طور مدام تکرار میکنند و مکرر از هزار میلیارد و دو هزار میلیاد و سه هزار میلیاد سخن میگویند. ذهن آدمی، بهخصوص ذهن عامه مردم، اینگونه است که وقتی مفهومی را مکرر میشنود، میگوید بالأخره اگر همهاش نباشد، حتماً یک حدی از آن هست. تکرار، باورپذیری یک مسئله را آسانتر میکند. این فتنه تازه، وقتی بیشتر رخ مینماید که با فاصله زمانی نسبتاً معیّنی برای دیگر شخصیتهای برجسته نظام تکرار میشود که بهتازگی نشان پیکان خود را به سوی شخصیت حضرت آیتالله لاریجانی، رئیس محترم قوه قضاییه، گرفتهاند. به نظر بنده، آیتالله آملی لاریجانی، از چند جهت نقطه هدف دشمنان انقلاب است که در ذیل بهاختصار برخی از آنها را برمیشمارم.
دلایل توطئه دشمن نسبت به آیتالله آملی لاریجانی
۱. حمایت صریح از انقلاب و رهبری:
ایشان جزو معدود افرادی بوده و هستند که در جریان فتنه سال ۸۸ از مواضع انقلاب اسلامی، اصل ولایت فقیه و روشنگریهای حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای ـ مدّ ظله العالی ـ بهشدت حمایت میکردند و باوجود اینکه بعضی افراد به ایشان میگفتند: «اینقدر فتنه فتنه نگویید»، ولی مرتب در صحبتهایشان این مسئله را گوشزد مینمودند و نقش برجسته استکبار را در تقابل با نظام جمهوری اسلامی یادآور میشدند و مواضعشان با دیدگاه حضرت آقا کاملاً همسان بوده است. بنده اطلاع دارم که رهبر معظم انقلاب بهصراحت از ایشان که در صحبتهای خود خیلی محکم و قاطع علیه آمریکا و نظام استکباری صحبت میکرده، بارها تقدیر و ابراز رضایت نمودهاند.
۲. شایستگی علمی و سیاسی:
در حوزه علمیه، افراد شاخصی که واجد مجموعهای از صلاحیتهایی باشند و بتوانند در پستهای منحصر به روحانیت، در رتبه دوم نظام مقدس جمهوری اسلامی قرار گیرند، کم داریم؛ یعنی اگر بخواهیم در حوزههای علمیه تفحص کنیم چه کسانی هستند که از سواد حوزوی در حدّ اجتهاد برخوردار باشند، از نظر سیاسی مقبولیت داشته باشند، با دنیای روز آشنا باشند، با مسائل اجرایی کشور مأنوس باشند، مشکلات جامعه را بهخوبی بشناسند، پیچیدگیها و مسائل سیاسی بیرون از مرزهای کشور را بشناسند، بهموقع استنباط و موضعگیری کنند و بتوانند در رتبه دوم نظام مقدس جمهوری اسلامی تعریف شوند، شاید تعدادشان به انگشتان دست هم نرسد. اینها افرادی معدود هستند که اگر هرکدام با شایعهای مورد هدف قرار گیرند و در چشم مردم متنزل شوند، طبیعتاً نظام مقدس جمهوری اسلامی و ارکان آن، در ذهن مردم مورد سؤال قرار گرفته و مخدوش میشود. آیتالله آملی لاریجانی، از جمله افراد معدودی است که این شایستگی علمی و سیاسی را دارند.
۳. هوشمندی و بصیرت فراوان:
ویژگی دیگری که آیتالله آملی دارد و من از نزدیک این خصوصیت را در طی سالیانی قبل از اینکه ایشان رئیس قوه قضاییه شود و هم بعد از اینکه ایشان رئیس قوه شدند، بهخوبی لمس و درک میکردم، هوش و استعداد فراوان شخصی ایشان است و ما مثل ایشان را در قم و تهران بهندرت میشناسیم. ایشان بسیار باهوش، بااستعداد، با دقتنظر و بسیار عمیق و معقول هستند. اینها، مجموعه ویژگیهایی است که بهسختی در کسی جمع میشود. وقتی دشمن میبیند چنین اشخاصی سرمایههای انقلاب و نظام هستند، اگر بتواند به اینها صدمه بزنند و نیروهای باهوش و زکاوت را از ما بگیرد، این کار را میکند. بدیهی است، نظام مجبور میشود که برود سراغ آدمهای با متوسط هوش و زکاوت و قدرت تحلیل و عقلانیت پایینتر و آنها را به کار گیرد. معلوم است که این امر، به نفع دشمن تمام میشود. نفع دشمن در این است که مدیران ارشد نظام، افراد با ضریب هوشی پایینتری باشند؛ زیرا افراد باهوش، راه نفوذ را بر آنها میبندند و تحلیلهای مغالطهآمیز آنان را برنمیتابند و مقاصد شوم و پنهان دشمنان دوستنما و دوستان نادان را کشف میکنند. در مقابل، آدمهای با بهره هوشی کمتر، مورد تبلیغ دشمن نیز هست. امروزه، دسیسه دشمنان شناسایی آدمهای باهوش و زیرک نظام است تا آنها را هدف قرار دهند. روشن است که در دنیای امروز، قاعده بازی اقتضای چنین چیزی را دارد. به همین جهت، دشمن نمیخواهد افراد نظام، هوشمند و اهل بصیرت باشند.
۴. عدالتمحوری و انصاف:
عدالتمحوری ایشان، از خصوصیاتی است که دشمنان و منافقان بارها از آن ضربه خوردهاند. ایشان حتی نسبت به نزدیکان و بستگان خود و ما که مدیران و دوستان نزدیک ایشان هستیم، به عدالت و انصاف رفتار میکند. من خود شاهد بودم که در اجرای عدالت با محوریت انقلاب اسلامی با همه اطرافیان بدون مجامله و تعارف برخورد میکنند که چرا فلان کار را مرتکب شدید. همه دیدند که طی مدت تصدی ریاست ایشان در دستگاه قضایی چگونه با بستگان و امرای طیفهای مختلف سیاسی وقتی مرتکب خلاف شده باشند به صراحت تمام برخورد شده. برخورد با برخی فرزندان آیت الله هاشمی و نیز با معاون اول دولت قبل از این نمونه است. وقتی میفهمند که چیزی خلاف عدالت و یا واقعیت است، رعایت هیچکس را نمیکند و برایشان مهم نیست که این شخص که در مقابل اوست، من هستم که بیست سال است مرا میشناسد، یا کسی است که اصلاً او را نمیشناسد. در مباحثی که میان ما به عنوان معاون قوه قضاییه و ایشان پیش میآید، هر چه میگوییم، میگوید حال باید ببینیم و بررسی کنیم؛ یعنی فوراً چیزی را نمیپذیرد. اینکه کسی بتواند ایشان را با گفتوگو و مغالطهکاری به طرف نظرات خود متمایل کند، اصلاً ممکن نیست. ما در جریانات مختلف و تعاملاتمان با ایشان، مسائلی دیدهایم و در مواضع مختلف، برخوردهایی با اشخاص پیرامونی خود داشتهاند که همگی نشاندهنده عدالتمحوری و انصاف ایشان است.
این چهار ویژگی که به آنها اشاره کردم و جا دارد راجع به هرکدام مفصلاً توضیح داده شود، در وجود آیتالله آملی لاریجانی برجسته است و از ایشان یک شخصیت کمنظیر ساخته است. از سویی، جالب است که ایشان، سن و سالی زیادی هم ندارند. پس، معلوم میشود که اینها سرمایههای آینده هستند. ازاینرو، دشمن به این نتیجه رسیده که باید آنها را ترور شخصیتی کند و زمانی که موفق شود چنین کسانی را از نظر اجتماعی و اخلاقی ترور نماید، میتواند مطمئن شود که شکافی در انقلاب اسلامی ایجاد کرده است.
حقیقت، این است که...
معاندان نظام جمهوری اسلامی، وقتی یک انسان با این ویژگیها انقلابیگری، هوش و استعداد، توان علمی و عدالت محوری را میبینند که با آقای رحیمی که از اطرافیان آقای احمدینژاد بوده، برخورد کرده و با مهدی هاشمی هم برخورد نموده و با هیچکس تعارف ندارد، حتماً او را هدف قرار میدهد. حال، دشمن آمده مسائلی را مربوط به افراد پیرامونی ایشان با اخبار مربوط به قوه قضاییه و ریاست آن، مخلوط کرده که اصلاً ربطی به ایشان ندارد. بعد این اخبارِ دروغ و هدفگذاریشده را در شبکهها و رسانههای مجازی منتشر نموده است؛ مثل جوسازیها و مسائل فاضل آملی، اخوی آیتالله آملی که چندی پیش مطرح شده بود و واقعیت امر هم بر ما روشن نیست. اصلاً زندگی شخصی و اجتماعی اخوان ایشان، ربطی به ایشان ندارد و هرکدام در رشته و مسیر خودشان قرار دارند و ربطی به شخصیت آیتالله آملی ندارند.
وقتی دشمن چنین شخصیت انقلابی و وفادار نظام مقدس اسلامی را هدف قرار میدهد، وظیفه ما چیست؟ مثل اینکه در صحنه جنگ، دشمن یک برج دیدهبانی را که خوب میبیند، درست گرا میدهد و بهخوبی دیدهبانی میکند، آن را تخریب میکند. الآن هم دشمن دارد همین کار را میکند. اگر کمی به عقب برگردیم، میبینیم وقتی دشمن علیه آیه الله دکتر بهشتی شروع به شایعهپراکنی کرد، آنقدر حملات علیه ایشان شدید بود که اکثراً شایعات دشمن را باور کرده بودند. یکی از دوستان میگفت: آنقدر علیه آقای بهشتی مطلب تولید شده بود که جز با شهادت ایشان، هیچ چیز دیگر نمیتوانست دروغ بودن آن شایعات را اثبات کند.
بنابراین، درباره شنیدهها و اخباری که راجع به دیگران، خصوصاً مسئولان نظام میشنویم، باید با دقت و توجه خاص پیگیری کنیم؛ زیرا این افراد در تیررس و هدف دشمنان قرار دارند. قرآن کریم در آیهای میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ؛(۱) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما آورد، درباره آن تحقيق كنيد؛ مبادا به گروهى، از روى نادانى آسيب برسانيد و از كرده خود پشيمان شويد.»
قرآن کریم به واقعهای تاریخی در صدر اسلام اشاره دارد که اگر پیامبر به خبر یک شخص فاسق توجه مینمود و بر اساس آن عمل میکرد، میان مسلمانان جنگ و خونریزی بر پا میشد و عدهای بیگناه کشته میشدند. بر اساس روايات متعدّد از طرق شيعه و سنّى، اين آيه درباره وليدبنعقبه نازل شده است؛ زيرا پيامبر او را براى جمعآورى زكات از قبيله بنىمصطلق اعزام داشت؛ اما از آنجا كه ميان او و اين قبيله در دوران جاهليّت، خصومتى شديد بود، هنگامى كه اهل قبيله به استقبال او مىآمدند، گمان كرد كه به قصد كشتن او آمدهاند. به همین جهت، جلوتر نرفت و نزد پيامبر بازگشت و خبر داد كه مردم از پرداخت زكات خوددارى كردهاند. پيامبر از اين خبر ناراحت شد و تصميم گرفت آنان را گوشمالى دهد. آيه فوق نازل شد و در مورد خبر فاسق دستور تحقيق داد. ازاینرو، قرآن کریم لزوم جستوجو و تفحص از شنیدهها و اخبار را بهویژه در موارد حساس و در خصوص خبرهایی که هویت اشخاص نقلکننده معلوم نیست یا فاسق و مکارند، گوشزد مینماید.
چند روز پیش، کسی در نجف جلو مرا گرفت و خودش را معرفی کرد و گفت این خبرهایی را که علیه آیتالله لاریجانی منتشر میشود، دریابید. گفته میشود بهزودی حضرت آقا ایشان را عوض میکنند! من ضمن اینکه برای ایشان حقیقت امر را توضیح دادم، به فکر فرو رفتم که یک شخص نخبه رسانهای چطور چنین میگوید! حالا ببینید این شایعه چقدر در ذهن مردم رسوخ کرده که یک خبره رسانهای هم باور کرده و آن را نقل میکند. دشمن روش خیلی مزورانهای در این کار دارد؛ یعنی میآید یکی دو خبر صحیح را جمعآوری میکند و میچسباند به یک خبر ساختگی تا این را باورپذیر کند؛ مثلاً خاوری پولی برداشته و بُرده و حالا ما نمیدانیم چه اتفاقی افتاده؛ اما دشمن میآید این مسئله را در کنار مسائل دیگر میچسباند و شاخ و برگها و ربط و ناربطهای دیگری برای این خبر میسازد تا برای مردم باورپذیر شود. ترفند چسباندن چند مسئله و خبر به هم، باعث سردرگمی مخاطب میشود و درست و نادرست با هم مخلوط میشود. حضرت امیر(ع) میفرماید: «يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ»؛ یعنی برای پیشبرد اهداف خود، حق و باطل را با هم مخلوط میکنند.(۲)
من فکر میکنم داستان سامری در قرآن کریم هم که میفرماید گوسالهای به دست سامری ساخته شد و مردم به پرستش آن مشغول شدند، تقدس و اعجاز آن از آنجا برای مردم باورپذیر شد که سامری حقیقتی از آثار حضرت موسی(ع) را با آن مجسمه مخلوط کرد که قرآن کریم آن را «أثر الرسول» مینامد؛ یعنی حق و باطل را با هم درآمیخت. مفسران آن را خاکی از جای پای جبرئیل یا اثری از نبی خدا تفسیر کردهاند که سامری در ساخت مجسمه گوساله از آن بهره برد.(۳) اگر همه آن مجسمه باطل بود که مردم دور آن جمع نمیشوند؛ یک حقی هم با آن مخلوط شده بود که مورد پرستش مردم واقع شد و مردم فریب خوردند. پس، باید توجه داشت که دشمنان، حق و باطل را مخلوط میکنند تا باطلی را باورپذیر نمایند.
در حال حاضر، رئیس قوه قضاییه را به بهانههای مختلف و شایعات متعدد، هدف گرفتهاند و میگویند ایشان یک حساب شخصی دارد و فلان مقدار در حساب خویش دارد و چنین و چنان میکند. من به شما اطلاع دهم که بنده برگههای حسابهایی را که الآن مورد استناد قرار میدهند، شخصاً دیدهام.
اوّلاً، هیچکدام از این حسابها، مربوط به آیتالله آملی نیست و همگی از اموال قوه قضاییه است و تماماً در حساب قوه قضاییه ثبت است.
ثانیاً، جریان این حسابها، اصلاً ربطی به زمان ایشان ندارد؛ بلکه این حسابها از زمان آیتالله یزدی و اولینبار توسط آقای رازینی با اخذ اجازههای لازم ایجاد شد. در آن زمان، برنامهای ریخته شد که وثیقههایی که مردم با حکم قوه قضاییه به بانکها میسپارند و در طی زمان، سود به آن تعلق میگیرد، به گونهای ساماندهی شود که به جای اینکه سود آن به بانکها سرازیر شود، به مصارف قوه قضاییه برسد. ازاینرو، قرار شد این حسابها به جای اینکه جاری باشد، به حساب سپرده منتقل گردد. بعد از ریاست آیتالله یزدی، در زمان آیتالله شاهرودی هم به این حسابها افزوده شد و در واقع، در این نقل و انتقال، دست به سپردههای مردم زده نشد؛ زیرا اینها امانت نزد قوه قضاییه بود. این عملیات، علاوه بر اینکه با مجوزات شرعیه صورت گرفت، بعداً به شورای پول و اعتبار برده شد و مصوبه شورا هم برای این کار گرفته شد که این کار در زمان آیتالله آملی نیز انجام شد. برداشت سود این حسابها نیز روندی قانونی و مبتنی بر نظارتهای لازم است. بنابراین، هزینهکرد سود این وثیقهها در مسیر نیازمندیهای قوه قضاییه، از لحاظ شرعی و قانونی مسئلهای حلشده و مسبوق به سابقه است.
به عنوان مثال، برای تجهیز فناوری قوه قضاییه، مواردی که بودجه کم میآوریم، از همین سودها استفاده میکنیم و قوه را تجهیز میکنیم. طبیعی است که رفاه و آسایش خدمات الکترونیک قوه قضاییه، به خود مردم که صاحبان این وثیقهها و سودها هستند، بازمیگردد؛ مثلاً سازمان زندانها، مسائل و مشکلات زندانها و ساختمانهایشان را از همین حساب حلوفصل میکنند. در سی سال گذشته، وضع قوه از نظر مالی خوب نبوده است و همیشه بودجه قوه قضاییه، دست دولتها بوده و دولتها دستشان برای هزینههای خودشان باز بوده؛ اما قوه قضاییه، با تنگناهای بسیاری روبهرو بوده است. دولتها نیز در بسیاری موارد با قوه قضاییه مشکلاتی داشتهاند و هر وقت میخواستند مشکلاتشان را حل کنند، به قوه قضاییه فشار بودجهای میآوردهاند. حقیقتاً وضع قوه قضاییه آنقدر پیچیده و اداره آن سخت است که مثل یک تنه سنگین هر طرف که برمیدارید، یک طرف دیگر آن بر زمین میماند. من خود بازدیدی از برخی زندانها داشتم ؛ تا یک هفته حالم بد بود. فضای زندانها از استناندارهای لازم برخوردار نیست؛ مراکز تربیتی و بازپروری برای اقشار مختلف از بزهکاران، فراهم نیست و با تمام خدمات و تلاشهایی که شده است، اما هنوز تا دستیابی به فضاهای مطلوب، فاصله زیادی داریم. یا مثلاً وقتی میخواهیم یک زندانی را از زندان به دادگاه ببریم، ماشین مناسب و مخصوص برای این نقل و انتقال در اختیار نداریم. ما چنین مشکلاتی در قوه قضاییه داریم که نیاز به منابع مالی فراوانی دارد.
وقتی ماجرای این تهمتها و افتراها به ریاست قوه قضاییه را پیگیری کردیم، دیدیم یک نفر در بانک نشسته و این حسابها را یکییکی درآورده و بعد خبری تولید کرده و به بیرون داده است. بعد این خبر را یک خبرگزاری شناختهشده و خاص که از این خبرها را زیاد منتشر میکند، منعکس نموده و بعد هم دست مایه سایتهای ضد انقلاب شده و این مشکلات را درست کرده است. گویا شخص مذکور، این حسابها و برداشتها را که رویه چندینساله قوه قضاییه و مبتنی بر قانون و شرع بوده است، تازه کشف کرده و در جلساتی حساس مطرح نموده و وانمود کرده که مثلاً کشفی تاریخی صورت داده و از حسابهای قوه قضاییه پرده برداشته است و متأسفانه، الآن منشأ مطرحشدن شایعات فراوان علیه اشخاص و نهادهای اساسی و استوانههای نظام و انقلاب و بهانهای دست دشمنان شده است.
بدیهی است که دشمن به دنبال فرصت میگردد و میخواهد آیتالله آملی را به جهت همین اخبار کذب و غیرواقعی خراب کند و از چشم بیندازد. بنده از باب اینکه به آیتالله آملی نزدیکم و از بسیاری از مسائل قوه قضاییه مطلع هستم، به نخبگان جامعه و ارباب رسانهها و دلسوزان انقلاب اعلام میدارم که مسئله انباشت حسابهای شخصی ایشان و دخل و تصرف در اموال قوه قضاییه و برداشت از سپردهها و بیتالمال و این گونه مسائل مالی که به ایشان منتسب میکنند، دروغ محض است. این حسابها، اصلاً متعلق به ایشان نیست و پول هم مال ایشان نیست بلکه متعلق و به نام قوه قضاییه است و اساساً این حسابها، مربوط به زمان ایشان نیست؛ بلکه این رویه سابق در قوه قضاییه بوده و رویه جدیدی نبوده است؛ ضمن اینکه با اجازه از سوی مراجع شرعی، این کارها شکل گرفته و رویه مذکور هیچگونه مغایرتی با قانون نیز ندارد. ازاینرو، حقایق گفته شد و حجت بر همگان تمام است. پس، آگاه باشیم و با دشمنان انقلاب همراهی نکنیم و حواسمان را جمع کنیم. من فکر میکنم یکی از مواضع لغزش و فتنههای آینده، این است که نخبههای جامعه این اخبار را باور کنند و شبکههای اجتماعی نیز این اخبار را دستبهدست بچرخانند.
وظیفه ما چیست؟
اتفاقی که در رسانههای کشور، بهخصوص در فضای رسانههای مجازی در حال رخدادن است، آن است که فتنهای جدید در حال شروع است و دشمنان و مغرضان میکوشند با نسبتدادن فساد به رأس هرم تا انتهای هرم نظام جمهوری اسلامی، مردم را به انقلاب و مسئولان بدبین کنند و پشتوانه محکم نظام را از آن جدا نمایند؛ چنانکه امام راحل(ره) فرمودند که پشتوانه جمهوری اسلامی، همین مردم هستند. دشمن نیز اکنون به این باور رسیده که مردم پشتوانه استوار انقلاب است و در تلاش است تا این پشتوانه را از نظام بگیرد.
دوستان و دلسوزان انقلاب باید آگاه باشند و هریک در چرخش اطلاعات در فضای مجازی و سایر رسانهها، به دفاع از نظام و شخصیتهای خدوم و پُرتلاش قیام کنند و اخبار صحیح را به دست مردم برسانند و به وظیفه ملی و انقلابی خود، بهخوبی عمل نمایند. به هر حال، امروزه شبکههای اجتماعی مجازی، نه تنها بلای جان ما، بلکه بلای جان همه کشورها و دنیا شده است؛ زیرا اخباری که در آنها چرخش میکند، معمولاً دارای اتقان نیست و فرصتی برای تشویش اذهان عمومی فراهم آورده است. من فکر میکنم باید کاری کرد که مردم نسبت به اخبار شبکههای اجتماعی، دقت و حساسیت بیشتری پیدا کنند.
حمید شهریاری
معاون آمار و فناوری قوه قضایی
پینوشتها:
۱. حجرات، آیه ۶.
۲. الكافي (ط ـ الإسلامية)، ج ۱، ص ۵۴؛ گزيده كافى، ج ۱، ص ۱۸: «الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ جَمِيعاً عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) النَّاسَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ يَتَوَلَّى فِيهَا رِجَالٌ رِجَالًا فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ لَمْ يَخْفَ عَلَى ذِي حِجًى وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ لَمْ يَكُنِ اخْتِلَافٌ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَيَجِيئَانِ مَعاً فَهُنَالِكَ اسْتَحْوَذَ الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ نَجَا الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنَى؛ امير مؤمنان(ع) در يكى از خطبههاى خود، گفت: اى مردم! فتنهها از پيروى آرای شخصى و نوآورى در احكام الهى آغاز گيرد كه با كتاب خدا وفق ندهد. در اين فتنههاست كه جمعى به حمايت جمعى برخيزند و دستهبنديها شروع شود. اگر باطل، نقاب از چهره كريه خود مىگشود، بر مردم صاحبخِرد، پنهان نمىماند و اگر حق از پيرايه باطل جدا مىماند، اختلافى پديد نمىشد؛ ولى مشتى حق با مشتى باطل درهم مىشوند و با هم به صحنه مىآيند. اينجاست كه شيطان بر دوش هواخواهان خود سوار مىشود و مؤمنانى كه از سابقه الطاف الهى برخوردار بودهاند، از فتنهها كناره گرفته، نجات مىيابند.»
۳. طه، آیه ۹۶: «قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي.»؛ ر.ک: تفسير نور، ج ۵، ص ۳۸۲؛ طبق تفاسير: الميزان، فرقان و نمونه، مراد سامرى از «فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ»، آن است كه من مقدارى از آثار موسى را فراگرفته و بر آن مؤمن شدم. سپس، آن را رها كرده و گوساله را ساختم؛ انوار درخشان، ج ۱۰، ص ۵۰۴: سامرى گفت: چون من واقعهاى را بهعيان ديدم و هيچيك از همرهان ما از بنىاسرائيل بدان توجه ننمودهاند و آن، برداشتن اندكى از خاك زير گام ستور جبرئيل است ـ به شرحى كه اشاره شد ـ و آن خاك را به همراه خود داشتم. پس از تربيت و ساختن مجسمه گوساله از طلا و زيور كه نزد بنىاسرائيل بود، خاك را در درون گوساله افكندم. اين، حيله و نيرنگى بود كه بهكار بردم. ضلالت و گمرهى روانى، مرا واداشت اين عمل را انجام دادم.