سهم فقه از سبک زندگی اسلامی- ایرانی
(گزارش جلسۀ ۳۳ «فقه فناوریهای نوین»)
سبک زندگی در نگاهی کلی به معنای شیوه و نحوه حیات و راه و رسم زندگی کردن یک شخص یا یک جامعه است و رفتارهایی که از ما در طول شبانه روز سر میزند به ویژه اگر تبدیل به یک عادت شده یا استمرار یافته باشند داخل در سبک زندگی هستند.
حوزه فقه یکی از پایههای اصلی سبک زندگی ما را تعیین میکند، چرا که فقه در باب رفتارهای اختیاری انسان بحث میکند. همین رفتارها و انجام کارهای روزانه بخشی از سبک زندگی ما را تشکیل میدهند. البته روش انجام کار هم داخل در سبک زندگی است که آن روشها نیز خصوصیات و ویژگیهای همان رفتارها هستند. مثلاً بخشی از سبک زندگی یک فرد معمولی در دنیای غرب این است که صبحها که از خواب بر میخیزد دست و صورت خود را میشوید و تمیز میشود. ولی سبک زندگی یک مسلمان این است که صبح که از خواب که برمیخیزد علاوه بر آن وضو هم میگیرد که یک عبادت است و پاکیزگی او که صرفاً یک امر جسمانی است با یک حالت نفسانی ممزوج میشود که در روحانیت او نیز تأثیر دارد. هر دو تمیزند ولی تمیزی یکی همراه با نوعی عبادت و تقرب است بخلاف دیگری. زندگی منطبق با فقه اسلامی بخشی کلیدی از سبک زندگی اسلامی است.
عقائد، دیدگاهها، و حتی امیال انسانها به نوعی رابطه علّی با شیوه زندگی و رفتارهای آنان دارد. یعنی عقائد و افکار و ایدهها در سبک زندگی اثرگذارند از این جهت برخی آنها را نیز داخل سبک زندگی میدانند . ولی شاید بتوان تفسیری از سبک زندگی بدست داد که امثال این امور عقیدتی و فکری را داخل در سبک زندگی ندانیم بلکه آنها را خارج و در عین حال اثرگذار در سبک زندگی بدانیم. عقاید، افکار و ایدهها علت ایجاد سبک زندگیای خاص هستند، نه بخشی از خود سبک زندگی. یک عقیده، یک میل یا یک ایده ما را به سمت رفتاری خاص سوق میدهد و تنها رفتارهای ما هستند که سبک زندگی ما را شکل میدهند. در باب ارزشها و اخلاق نیز تا حدودی همین طور است.
اخلاق نیز تا جایی که مربوط به اوصاف نفسانی باشد چون حلم و معرفت و رأفت، مثل عقاید در رفتارهای انسان اثرگذارند و با آنها رابطه علّی دارند، ولی اگر اخلاق مربوط به حوزه عمل و رفتار باشد مثل افعال و کارهای شجاعانه یا رفتارهای حلیمانه یا حکیمانه یا سخاوتمندانه آنها نیز داخل در سبک زندگی هستند. در این بخش فقه و اخلاق به یک نحو در سبک زندگی دخیل هستند و بخشی از آن را شکل میدهند. زندگی فقهی و زندگی اخلاقی با یکدیگر همپوشانی دارند. در عین حال هر یک از فقه و اخلاق از منظر خاصی به سبک زندگی میپردازند یکی از حیث وجوب و حرمت و حلیت و ... و دیگری از حیث خیر و صواب و خطا و ... بودن. به همین دلیل برخی در تعریف سبک زندگی گفتهاند نحوه زندگی کردنی که نگرشها (عقائد و ایدهها) و ارزشهای یک شخص یا گروه را نشان و انعکاس میدهد. وقتی الف ب را نشان میدهد یا آن را انعکاس میدهد پس غیر از آن است مثل تابلوی ورود ممنوع که یک قانون را نشان میدهد. پس تابلو دلیل و راهنمایی بر آن قانون است و علت اثباتی آن است.
فناوری، حیات انسانها را در اجتماع کنونی دچار تغییراتی بنیادین کرده است. فناوری بر روی زندگی بشر و سبک زندگی او تأثیرات متقابل مثبت و منفی داشته است. این تأثیرات بسته به مقدار و چگونگی استفاده ما متغیر بوده است. گاهی نیز کاربرد و استفاده ما تعیین کننده نبوده بلکه ما خواسته یا ناخواسته در معرض فناوری قرار گرفتهایم. فناوری در عرصههای مختلف سبک زندگی ما را تغییر داده است از آن جمله میتوان به عرصههای کشاورزی، صنعت، جنگ، حمل و نقل، اطلاعات، سلامت و ارتباطات اشاره کرد. فناوری گاهی در عوامل اجتماعی دیگری تأثیر گذاشته که آنها هم بر سبک زندگی ما تأثیر دارند. مثل تولیدات رسانه که در حال حاضر با سهولت بیشتری به دست ما میرسد و خود این امر موجب تغییرات گسترده در سبک زندگی ما شده است. روی هم رفته، فناوری زندگی ما را خیلی آسانتر کرده و سختیهای زندگی را کاهش داده است. در عین حال موجب آلودگی بیش از پیش محیط زیست شده و سلامت انواع گیاهی و حیوانی را به خطر انداخته است. در عین حال با استفاده از فناوریهای جدید ابزارهای جدیدی برای حفظ محیط زیست و انقراض انواع گیاهی و حیوانی بدست آمده است. فناوری هم سبک زندگی ما را به سلامت نزدیک کرده و هم ما را در معرض امراض قرار داده است. مثلاً با فناوریهای نوین امکان درمان سنگ کلیه پیشرفتی چشمگیر داشته است که فناوری پیوند از آن جمله است. در عین حال فناوری انسان فعال ایستاده دو قرن پیش را به انسانی نشسته و کمتحرک مبدل ساخته و امراضی را برای او به ارمغان آورده است. همه این امور سبک زندگی ما را چنان با دویست سال پیش متفاوت کرده که اگر سفر در زمان ممکن بود هیچ یک از نیاکان ما امروزه زندگی ما را تصور نمیکرد و اگر تصور میکرد، باور نمیکرد و اگر هم باور میکرد، تحمل نمیکرد. نیاکان ما سبکی کاملاً متفاوت در زندگی داشتند و زندگی امروزه ما برای آنان مقدور و میسور نیست.
تأثیر نهادهای مدنی و سازمانها در سبک زندگی شهری
سازمانهای هزار سال پیش محدود بودند یک دارالاماره بوده با چند نهاد مدنی دیگر مثل یک قاضی برای داوری و یک حکیم برای سلامت و تعدادی عسس یا گزمه که عهده دار امنیت دروازه و نظم شهر بودند. امروز ما با یک قوه مجریه سروکار داریم که وزارتخانههای متعددی دارد و در هر کدام از آنها سازمانهای متعددی شکل گرفته و احتمالاً هر یک از آنها بخشی از سبک زندگی ما را تحت تأثیر خود قرار میدهند؛ که قبل از این، چنین محیطی برای این سبک زندگی ممکن و موجود نبوده است. امروز نهادهای مدنی، ملّی و فراملی نیز شکل گرفته و هر یک سبکهایی خاص را بر دنیای امروزین ما تحمیل میکند. شرکتهای بیمه و بانکها از نوع نهادهای مدنی ملی و سازمانهایی چون فیفا در فوتبال و آی تی یو (سازمان ارتباطات جهانی) از نوع نهادهای بینالمللی است که سبک زندگی ما را تغییر دادهاند.
حال باید ببینیم آیا دستورات فقهی و اخلاقی نیاکان ما برای حل مشکلات و معضلاتی که امروز با آن مواجهیم کافی است؟ آداب سفر که پیش از این در کتب فقهی و اخلاقی ما میآمده برای امروز ما لازم است، ولی آیا اینها کافی است. یا اندیشمندان امروز ما باید با تطبیق فروع جدید بر اصول پیشین متون اسلامی را واکاوی مجدد کنند تا برای نهادی چون فیفا اخلاق و فقه بنویسند. برای نهادی چون بانک آداب بانکداری بنویسند. برای نهادهایی چون سازمان ملل اصول عدالت را تدوین مجدد کنند و آنها را از فقه ما استخراج کنند. وقتی یک فناوری چون تلفن همراه جدید است و بخش وسيعي از اوقات زندگيمان را با تلفن همراه خود بسر ميبريم، چگونه میتوان گفت که کتابهای علمای پیشین میتواند برای راهنمایی سبک زندگی امروزین ما کافی باشد. آيا ما نيازمند كتابي به نام كتاب ارتباطات در فقه نيستيم؟ وقتي روزانه به طور ميانگين يك ساعت و نيم از عمر يك شهروند در ترافيك و آمد و شد با ماشين ميگذرد، آيا ما نيازمند كتابي یا بابی به نام ترافيك نيستيم. آيا كتابهاي پيشينيان كافي است كه در دنياي امروز سبك زندگي ما را تعيين كند؟ اگر فروشگاههاي زنجيرهاي گسترهاي از يك خدمت جديد را براي خريد شهروندان عرضه ميكنند، آیا فقها میتوانند آداب التجارة جديدي در فقه تدوين كنند كه دستور عملي براي رفتار فیمابین اين سازمانها و مشتريانشان باشد؟
مثلاً آداب کسب و کار يا آداب تجارت يکي از زير شاخههاي كتاب التجاره در فقه است كه ريشه در منابع حديثي دارد. اين بحث را ميتوان در دو حوزة تجارت سنتي و تجارت در سازمانها و ساختارهای جديد دنبال کرد. کسب و کار سنتي داراي بساطت بيشتري است و احکام آن نيز همين طور است. در حالي که تجارت جديد از پيچيدگيهاي بيشتري برخوردار است. در کسب و کار سنتي معاملهاي صورت ميگيرد که به طور معمول صرفاً دو طرف دارد كه معمولاً اشخاصي حقيقي هستند: خريدار و فروشنده. در حالي که در کسب و کار جديد مؤسسات اقتصادي فعاليت ميکنند که شخصيتي حقوقي دارند و درون خود سازماني را طراحي کردهاند که طبقاتي از نيروي انساني، بنگاههاي کوچکتر و اجزاء سازمان در آن فعال هستند. زنجيرة تأمين کالا مجموعهاي از مشاغل را به وجود آورده است که از توليد تا مصرف را پوشش ميدهد و در درون خود اجزاي فراواني دارد: مدير، معاونان، ذيحساب، مدير توليد، مدير فروش، مدير مالي، مدير پشتيباني، انباردار، و اجزاي زير مجموعه ايشان و بخشهاي بسياري ديگر نامهايي هستند که در يک بنگاه اقتصادي وجود دارند و هر بخش آداب و احكام فقهي خود را دارد. بنگاههاي توزيع کالا يا بنگاههاي واسطههاي فروش نيز بخشي از زنجيرة تأمين کالا هستند. فروشگاههاي زنجيرهاي نيز اينک بخش وسيعي از فعاليتهاي اقتصادي را شکل ميدهند تا اين که در نهايت به مصرفکنندگان کالا و خدمات ميرسيم. در کنار اين امور بنگاههايي که ثبت و ضبط مدارک و اسناد انتقالات را برعهده دارند نيز اضافه ميشوند. امروز نحوۀ معاملات تحول شگرفي يافته است و حوزههايي چون سياستهاي دولت و قوانين و مقررات مصوب مجاري قانونگذاري در آن تأثير و تأثر متقابل دارد و از اين رو بررسيهاي فقهي جديد در باب آداب تجارت نياز جوامع جديدی است.
مثال ديگر در حوزه سازمان، رابطه كارگر و كارفرماست. نزديكترين بحث به اين حوزه مطالبي است كه در كتاب الاجاره در فقه بيان شده است. قدماي اصحاب معمولاً وقتي از اجاره بحث ميكنند مال مستأجره را در سه فرض شايع مطرح ميكنند اول اجير كردن انسان دوم اجاره ملك و زمين و سوم اجاره چارپايان كه در آن زمان وسيله حمل و نقل بوده است. علامۀ حلي جمعاً ۳۰ صفحه از كتاب قواعد خود را به بحث از كتاب الاجاره اختصاص داده و در اين ميان ۵ صفحه به اجير كردن انسان پرداخته است. عمده مطالبي كه در اين پنج صفحه به آن پرداخته شده است حاوي عناويني است از قبيل اين كه اجاره ميتواند خاص يا مشترك باشد؛ ميتواند فيالذمه يا معين باشد؛ در صورت تعيين بايد چه اموري را مشخص كند؛ اگر لباس باشد، تعليم قرآن باشد يا شيردادن باشد هر یک چه احکامی دارند؛ اينكه هنگام شير دادن چه خصوصياتي بايد مورد توجه باشد؛ در چه شرايطي عقد اجاره قابل فسخ است؛ آيا اجاره كنيز يا مدبَّر يا امّولد براي شيردادن جايز است يا نه؟ اگر اجير مريض شود اجاره چه ميشود و اگر در اثنا خوب شد چه؟ اگر اجاره براي كندن چاه باشد چه مسائلي دارد اگر به صخرهاي برخورد كرد چه ميشود. و اگر براي بنائي باشد چه؟ و اگر بنا خراب شود چه؟ اجير كردن براي تعليم خط و حساب و آداب جايز است و بر تعليم فقه بحث است؛ اجاره براي ختنه كردن يا مداواي بيماري و حجامت و سرمه كشيدن و زراعت و درو كردن و آبياري و حفظ و نقل و قصاص و راهنمايي راه و نگهباني راه و خريد لباسي خاص و سمساري و استخدام؛ يعني خدمتكاري را براي خدمت بكار گيرد اگر مرد باشد چه و اگر زن باشد حر باشد يا امه باشد چه؟ برخی از اینها امروز هم در روزگار ما مصداق دارند، ولی خیلی از اینها دیگر ربطی به سبک زندگی امروز ما ندارند.
علامه حلّي در سال ۷۲۶ قمري يعني حدود ۷۰۸ سال پيش وفات يافتهاند. روشن است كه با احكام و دستورات فقهي روزگار ایشان نميتوان تمام شئون جامعه امروز را مديريت كرد و سبك زندگي اسلامي متناسب با نیازهای امروز را شكل داد. مرحوم علامه در زمان خودشان علامه بودهاند و جزئيات دقيقي از رفتارهايي كه در زمان خودشان ظهور و بروز داشته و در سبك زندگي مردم مصاديق فراواني داشته توضيح دادهاند بنابراين كتاب قواعد علامه معيار خوبي براي سبك زندگي اسلامي براي مردم زمان خودشان بدست داده است. اما امروز چطور ما ميتوانيم با تكرار همان مطالب سبك زندگي اسلامي امروز را تدوين كنيم و آن را به جوانان خود توصيه كنيم. آيا اين كار براي يك فقيه در دوران ما كافي است؟ براي تدوين سبك زندگي ايراني اسلامي در زمان حاضر نيازمند شناخت زمان خود هستيم. شناخت اموري كه در جريانند و سبك زندگي جامعه كنوني ما را شكل ميدهند.
علامه حلّي در سال ۷۲۶ قمري يعني حدود ۷۰۸ سال پيش وفات يافتهاند. روشن است كه با احكام و دستورات فقهي روزگار ایشان نميتوان تمام شئون جامعه امروز را مديريت كرد و سبك زندگي اسلامي متناسب با نیازهای امروز را شكل داد. مرحوم علامه در زمان خودشان علامه بودهاند و جزئيات دقيقي از رفتارهايي كه در زمان خودشان ظهور و بروز داشته و در سبك زندگي مردم مصاديق فراواني داشته توضيح دادهاند بنابراين كتاب قواعد علامه معيار خوبي براي سبك زندگي اسلامي براي مردم زمان خودشان بدست داده است. اما امروز چطور ما ميتوانيم با تكرار همان مطالب سبك زندگي اسلامي امروز را تدوين كنيم و آن را به جوانان خود توصيه كنيم. آيا اين كار براي يك فقيه در دوران ما كافي است؟ براي تدوين سبك زندگي ايراني اسلامي در زمان حاضر نيازمند شناخت زمان خود هستيم. شناخت اموري كه در جريانند و سبك زندگي جامعه كنوني ما را شكل ميدهند. متون فقهي ۷۰۰ سال پيش گرچه براي تدوين سبك زندگي ايراني اسلامي امروز ما لازمند ولي كافي نيستند.
مثلاً باید مطالعه کنیم که رابطۀ اجير با مستأجر و به تعبير امروزي رابطۀ كارگر و كارفرما در يك سازمان امروزی چه مسائلي را شامل ميشود كه فقهاي امروز بايد بدان پاسخي فقهي دهند تا حضور خود را در سبك زندگي امروز به منصه ظهور برسانند و بتوانند تبیین منسجمی از مسائل فقهی و توصیههای الزامی یا استحبابی آن ارائه دهند. اینها مسئولیتهایی است که آنها را باید به عنوان مسئولیتهای فقیهانه بشناسیم و بپردازیم.
در همین مثالی که زدیم، صرفاً فهرستي از اين مسائل را به شرح زیر میتوان مدّ نظر قرار داد:
۱. ايجاد فرصتهاي برابر براي استخدام
۲. توجه به سلامت كارمندان و مشتريان
۳. توجه به امنيت شغلي كارمندان و مشتريان و مصدوميت هنگام كار
۴. حفظ اطلاعات شخصي كارمندان
۵. طبقهبندي و درجهبندي كارمندان
۶. مواجهه با ضعف كارمند
۷. ترفيع كارمندان
۸. انتقال كارمندان
۹. حقوق و دستمزد و مزاياي كارمندان
۱۰. پيش پرداخت يا تعويق حقوق كاركنان
۱۱. هزينههاي بدي آب و هوا و هزينههاي سختي كار
۱۲. بيمه كارمندي
۱۳. ساعات كاري كاركنان
۱۴. ضوابط حضور و غياب و تعطيلات و حق سفر
۱۵. مرخصي بيماري و مرخصي زايمان
۱۶. حضور هنگام شرايط اضطرار ملي
۱۷. ضوابط و حق مأموريت
۱۸. سن بازنشستگي و بازنشستگي زودهنگام يا اجباري يا پزشكي
۱۹. اخراج
۲۰. آداب مواجهه با مشتري ابلاغي از سوي كارفرما به كارمندان سازمان
۲۱. اختلافات كارمند و كارفرما، سازمان حل و فصل اين اختلافات
۲۲. انتخاب كارمند از سازمان رقيب
۲۳. وظايف سهامداران سازمان
۲۴. پرداخت غرامت ضرر و زيان وارده به كالا و خدمات و به كارفرما يا مشتري
در باب هر يك از اين عناوين بايد توضيحاتي داد تا معلوم شود كه كارگران و كارمندان و كارفرمايان سازمانهاي جديد چه پرسشهايي از علماي فقه دارند. اينها اموري است كه برايشان قانون هم تصويب ميكنيم در حالي كه هيچ راهنماي عمل مدوني اينك براي هيچ يك از مباحث فوق و نيز براي قانونگذاران وجود ندارد. عالمان فقه موظفند به مسائل فقهي اين موضوعات بپردازند و راهنماي عمل براي زندگي در دوران جديد را در هر يك از اين دسته مباحث تدوين كنند.
امروز در دنياي غرب شاهد آن هستيم كه در تبيين آداب سبك زندگي جديد در حال تدوين انحائي از دستورالعملها هستند تا شهروندان خود را به سمت و سوي يك سبك زندگي ليبرالي هدايت كنند آيا در اين حال تكليفي متوجه دانشمندان اسلامي نيست؟
وظیفه عالمان امروز بسیار دشوار است:
اولین وظیفه آنها این است که گفتههای پیشینیان را از طرق سنتی درک و فهم کنند تا بتوانند مجهز به دانش اصول فقه و دانش فقه پیشینیان گردند. روش سنت اسلامی را بشناسند تا در مواجهه با موضوعات جدید دچار انحراف از سنت اسلامي نشوند و آرای خود را به دلخواه با محتوای دینی مخلوط و ممزوج نکنند؛ روش درست سنت را هم یاد بگیرند و تعلیم دهند.
ولی وظیفه امروز روحانیت به این ختم نمیشود. دومين وظيفۀ آنها اين است كه باید موضوعات نوین در سبک زندگی جدید را به خوبی فهم و ترسیم کنند تا بتوانند احکام فقهی و ارزشهای اخلاقی آنها را تدوین کنند. این که افراد باید با یکدیگر چه نوع رفتاری داشته باشند با این که افراد باید با سازمانی که در آن کار میکنند چه رفتاری داشته باشند کاملاً دو مقوله مجزا و در عین حال مرتبط است. این که آداب تجارت فردی يا اجاره فردي چیست کاملاً مجزای از فهم و تدوین اصولی کاربردی در فقه و اخلاق مدیریت مالی یک سازمان و در عین حال مرتبط با آن است. ما بايد علاوه بر بررسي مسائل در کتابهایی که در ۷۰۰ سال پیش نوشته شده، دستورات فقهی و اخلاقي جديدي را برای اموري چون سازمانهای جدید و حوزه فناوریهای جدید تدوين كنيم. اینها نیازمند واکاوی جدید است.
نتيجهگيري:
۱- متون فقهي ۷۰۰ سال پیش و دیگر ادوار متقدّم فقه، گرچه براي تدوين سبك زندگي ايراني اسلامي امروز ما لازمند، ولي كافي نيستند.
۲- براي تدوين سبك زندگي ايراني اسلامي در زمان حاضر نيازمند شناخت زمان خود هستيم. شناخت اموري كه در جريانند و سبك زندگي جامعه كنوني ما را شكل ميدهند.
در حديث موثقي از امام صادق عليه السلام نقل است كه:
أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَعِيدِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ. (الكافي، ج ۲، ص ۱۱۶)
و همینطور در حكمت آلداود است كه عاقل بايد زمانش را بشناسد و متوجه كارهايش باشد و زبان خود را نگاه دارد.
در حديث مرفوعي از امام صادق عليه السلام هم آمده است كه:
العالم بزمانه لاتهجم عليه اللوابس (الكافي، ج ۱، ص۲۶)
يعني كسي كه به زمان خويش آگاه باشد شبهات بر او هجوم نياورند